‌‌



هدیه_1.jpg (600—421)

1- یه روز اگه حالم بد باشه، و غصه‌های کل دنیا روی دلم سنگینی کنه، 

صبح که لباسهام رو می‌پوشم به سمت مدرسه حرکت می‌کنم؛

توی راه، تو پیاده رو، تو دلم باخدا مناجات می‌کنم و همینطور چهار راه به چهار راه، با راز و نیاز و

توسل، راه رو کوتاه می‌کنم.

به مدرسه که می‌رسم، وارد دفتر می‌شم و بعداز چند دقیقه دفتر نمره رو برمی‌دارم وبه طرف کلاس

حرکت می‌کنم

ادامه مطلب

سال_98.jpg (885—600)کلّی مطلب می‌خواستم بنویسم،

ولی چشمام باز نمی‌مونه!

مبارک، از برکت میاد.

برکت هم از آسمون

برای اینکه سال نو، مبارک باشه، باید دل به صاحب آسمون داد.

در سال جدید هر کاری که انجام میدیم، قصدمون تقرّب به خدا و  یاد خدا باشه، 

سال 98،

باید سال تقرّب هرچه بیشتر به خدا باشه.

در  سال جدید خدا رو بیشتر بشناسیم،

خودمون رو بیشتر بشناسیم.

این شناخت، غایت آفرینشه،

و محصولش عبادت

و هیچ عبادتی همچون تفکّر نیست،

«ساعةُ تفکرٍ افضلُ من عبادةِ سبعینَ سنه»

و خروجی تفکّر، چیزی نیست جز تمسّک به ذیل ولایت محمد و آل محمد؛


 سال نو مبارک :) 


ادامه مطلب

Related image

دهم رجب، میلاد امـام جـواد -علیه السلام- هستش.

امام جواد،"جوان ترین"امام بود بین ائمه؛ یعنی در هنگام شهادت، بیست و پنج سال داشت.

قبر ِمنوّر ِ ایشون، در شهر کاظمین و در جوار ِقبر ِ پدربزرگش، امام موسی کاظم قرارداره.

اهل بیت، امام موسی‌کاظم رو"باب الحَوایـج"و امام جواد رو"باب المُـــراد" لقب دادن.

علماء، برای"وسعت رزق و گشایش در امور مادی"-مانند: ازدواج، خریدخانه و - توسل به حضرت جواد رو توصیه کردن.

ازجمله توصیه‌های آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، توسل به حضرت جواد الائمه (علیه السلام) بود. 

بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می خواستند. آن بزرگوار می‌فرمود:
«سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید،
حاجت شما را خواهند داد.
گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می دانست.»
ادامه مطلب

تولدانه1.png (660—470)

صبح رفتم مدرسه، دفترنمره رو برداشتم و به طرف کلاس راه افتادم. 

چندنفر از دانش آموزا جلوی در کلاس مونده بودن و چندنفر هم، هی می‌رفتن داخل کلاس و میومدن بیرون.

این حرکات بچه‌ها کمی مشکوک بود، ولی اونها رو به سمت کلاس هدایت کردم.

دونفر از بچه‌ها ازم اجازه گرفتن که برن بیرون.

گفتم: مگه همین الان بیرون نبودین؟

گفتن که: آقا اجازه! کار مهمی داریم.

گفتم: باشه ولی زود بیاین می‌خوام درس جدید رو تدریس کنم

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بین آباد روستای گنجه ای شاهپور . Eddie ماينر مشاوره مالی وبلاگ خبری موسیقی ماشين آلات غذايي هدایت